دلنوشته ای برای تو

نقطه سرخط

گاهی چه اصرار بیهوده ایست ، اثبات دوست داشتنمان ... چرا که دوست ترمان دارند وقتی دوستشان نداریم !!!

 

برای تو مینویسم، برای تو که روزی مدعی عاشقی بودی! وشاید هنوز هم پای این ادعا باشی. شاید.. نمی دانم...!

توکه ازهمه چیز می گفتی وآسمان را برایم ریسه می بستی، چراغ ماه به سخنان تو روشن بود. اما...

برای گفتن حرفهای زیبا همه عاشقند، پس چرا عمر عاشقی تو به کوتاهی ستاره سهیل بود؟

دیگر خسته شده ام، خسته ازهمه ی لجبازی های کودکانه. خسته ازبا خودبودن، خسته ازبا تونبودن. بال بال می زدم که برگردم،

پرپرمیشدم که ببینی ام، اما چه فایده!!! چه فایده که تقدیرهمیشه حرف خودش را میزند. دیگردیر شده بود.. تقدیر نه به من، نه به تو اجازه نداد که راه خودمونو بریم وسربه زنگای به هم رسیدن مچ مارا گرفت.

تاحالا شده توی جاده ی زندگی ات نصفه ی راه برگردی وادای موندن اختیاری را دربیاری؟؟ من برگشتم، بااینکه همه ی زندگی ام خلاصه شده بود دررسیدن اما برگشتم،چون تو دیگر نبودی... توشبیه دیروز من شده بودی ومن شبیه دیروز تو!

مدتها بود که آمده بودی. مدتها بود که باتو آشنا بودم ونمی شناختمت. مدتها بود کنارم بودی ونمی دیدمت. تویی که نمی شناختمت، تویی که نمی دیدمت، اخراجم کن ازیادت که روزی می خواستی تنها خاطره اش باشم وچقدرآمدی ورفتی اما ندیدمت..

اگر دنیا به اندازه ی نبودنت سرد است غمی نیست، چو.ن آسوده خاطرم آنجا کسی هست که دنیای سرد تو به اندازه ی گرمای بودنش گرم است!!!

شب اردیبهشت91، ساعت صفرعاشقی


نظرات شما عزیزان:

دلتنگ
ساعت16:27---2 خرداد 1391
اپم سریع بیا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت16:33توسط سوده | |